آرمانآرمان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

آرمان من

عشاق مرداد

سلام سلام سلام. یه سلام پر احساس ولبریز از عشق به همه ی عشاق دنیا. سلام به مرداد 57 که روز تولد مامان مرمر سلام به مرداد  78 که مامان بابا با هم آشنا شدن وجرقه ی عشق ومحبت تو دلهاشون جوونه زد. سلام به مرداد 79 که مامان و بابای خوبم با عشق ودلدادگی زیاد دلهاشونو به همدیگه دادند و عقد شدند. سلام به مرداد 80 که مامان وبابای عزیزم زندگی مشترکشون رو زیر یه سقف با هم شروع کردند. وقتی مرداد میاد یک دنیا شور وشوق وعشق ودلبری را با خودش میاره اصلا خونمون یه حال وهوای دیگه داره یه صفای خاصی داره بوی عشق میاد بوی زندگی بوی عاطفه ...مرداد میاد وکلی خاطره با خودش میاره خاطره ی میلاد ومیعاد ومیثاق...
15 مرداد 1393

اتفاقات عجیب وغریب

سلام به همه ی دوستای گل ومهربونم مدتیه تو خونه ی ما اتفاقات عجیب وغریب می افته مثلا":  نیمه های شب مامان وبابا وآیدا گشنشون میشه و سفره پهن میکنن و با صدای اللهم انی اسلک غذاشون رو میخورن...اونوقت اگه من بیدارشم و درخواست یه لیوان شیر کنم کلی غر میزنن...بالاخره منم بزرگ میشم وراز این سحرخیزی هاشون رو کشف میکنم...راز اینکه وقتی هوا روشنه لب به غذا نمیزنن وشب با صدای الله اکبر غذاشون رو میخورن...راز روزهایی که با مامان میریم خونه النا واونجا قران خونده میشه و من با بچه ها بازی میکنم...راز شبهایی که به همراه مامان وبابا به مسجد میریم دعا میخونیم ...رازشب های قدر که خونه مامانجون برگزار میشه ومامان وآیدا میرن ومن پیش ...
1 مرداد 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرمان من می باشد